BezMar

BezMar

وبلاگ شخصی امیر ر.
BezMar

BezMar

وبلاگ شخصی امیر ر.

Prison

یادش بخیر، این شعرو وقتی تو خدمت بازداشت بودم نوشتم. جوگیر شدم انگار حبس ابد بودم این شعرو گفتم! ولی چه دورانی بود، پایه ثابت بازداشتگاه بودم.


I'm in prison and you?
You'r free and you don't know
How's a bird in the cage
You haven't been here, so
You don't know what's dangeon
You'r not condemn, you don't owe
The sky of prison is gray
This means death of the rainbow
I count dog days every day
Clock hands rotate slow
I can't scape, I scare
Can I wait here, of course no
Everyone forget me, I'm alone
My days will pass here, I know


من در زندانم و تو؟

تو آزادی و نمی دانی

چگونه است یک پرنده در قفس

تو هیچ گاه اینجا نبودی، پس

نمی دانی سیاهچال چیست

تو محکوم نیستی، تو بدهکار نیستی

آسمان اینجا خاکستریست

این یعنی مرگ رنگین کمان

هر روز روزهای سگی را می شمارم

عقربه های ساعت کند می چرخند

نمی توانم فرار کنم، می ترسم

می توانم بمانم؟ البته که نه

همه مرا فراموش کردند، من تنهایم

روزهای من اینجا خواهد گذشت، می دانم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.